بیماری پسوریازیس، یک عارضه خودایمنی مزمن پوستی است که میلیونها نفر را در سراسر جهان درگیر میکند. این بیماری با لکههای قرمز، پوستهپوسته و خارشدار مشخص میشود و میتواند تأثیر عمیقی بر کیفیت زندگی افراد بگذارد، از ناراحتیهای جسمی گرفته تا فشارهای روانی و اجتماعی. در این مقاله، به بررسی یک تجربه شخصی و الهامبخش از مقابله با پسوریازیس میپردازیم که پس از سالها تلاش، ناامیدی از روشهای درمانی رایج و آزمون و خطاهای فراوان، سرانجام به راه حلی طبیعی و مؤثر دست یافته است. این روایت، چراغ امیدی است برای هر کسی که درگیر این بیماری است.
آغاز پسوریازیس و چالشهای اولیه: نبردی پنهان با پوست
داستان از سال 1397 آغاز میشود، زمانی که شورههای ضخیم و چسبندهای به شکلی ناگهانی و آزاردهنده روی سر پدیدار شدند. این شورهها با شورههای معمولی تفاوت داشتند؛ ضخیمتر، مقاومتر و چسبندهتر بودند. مراجعات مکرر به پزشکان متخصص پوست و تجویز انواع و اقسام شامپوهای ضد شوره، حتی گرانقیمتترین آنها، هیچ نتیجهای در پی نداشت و این وضعیت، حس درماندگی را تشدید میکرد. این شورهها نه تنها از نظر فیزیکی آزاردهنده بودند و باعث خارش مداوم میشدند، بلکه از نظر روانی نیز تأثیر مخربی داشتند؛ حضور آنها در مکانهای عمومی، به خصوص در محیطهای اجتماعی و کاری، باعث خجالت و ناراحتی شدید میشد و اعتماد به نفس را کاهش میداد. پس از حدود هشت ماه، به طرز عجیبی وضعیت سر بهبود یافت و شورهها به مرور کم شدند، اما این پایان ماجرا نبود. پس از آن، خشکی و پوستهریزی در نواحی دیگر پوست, بهویژه اطراف گوشها، شروع شد که با پمادهای موضعی تا حدودی کنترل میشد و در آن زمان چندان آزاردهنده به نظر نمیرسید. این دوره، آرامش قبل از طوفان بود.

تشدید بیماری و جستجو برای راه حل: پیچیدگی تشخیص و ناامیدی از درمانهای رایج
در سال 1402، با ظهور لکههای قرمز عجیب و ملتهب روی گردن، بیماری وارد فاز جدید و نگرانکنندهای شد. این لکهها ابتدا با پماد بتامتازون محو میشدند، اما بهتدریج گسترش یافته و با شدت بیشتری بازمیگشتند، گویی بدن به این درمان مقاوم شده بود. این روند رفت و برگشت بیماری، بسیار فرسایشی بود. برای تشخیص دقیق، نمونهبرداری از لکهها انجام شد که در ابتدا تشخیص “پیتریازیس روزه آ” را مطرح کرد. اما با وخامت اوضاع و گسترش سریع لکهها، پزشک از تشخیص اولیه خود منصرف شد و تشخیص پسوریازیس را مطرح کرد؛ هرچند نتیجه نهایی نمونهبرداری از نظر آزمایشگاه قطعی نبود. مسئول آزمایشگاه نیز اذعان داشت که از شش فاکتور اصلی پسوریازیس، تنها سه فاکتور در نمونه مشاهده شده است، که این عدم قطعیت، بر نگرانیها میافزود.
با گذشت زمان، لکهها بهصورت قطرهای در تمام بدن پخش شدند و به تدریج، سوزش و خارش طاقتفرسا و مداوم آغاز شد که زندگی روزمره را مختل میکرد. در این مرحله، پزشک قرص متروترکسات را تجویز کرد که یک داروی سیستمیک قوی برای پسوریازیس است. اما ترس از عوارض جانبی شدید داروهای شیمیایی، که پیشتر در اینترنت مطالعه شده بود، مانع از مصرف آنها شد. تنها از پمادهای کورتوندار موضعی و دو آمپول بتامتازون در ابتدای بیماری استفاده شد، که البته تأثیری موقت و ناپایدار داشتند.
تجربیات ناامیدکننده با روشهای جایگزین و بازگشت شدید بیماری: درسهایی دردناک از اعتماد اشتباه
ترس از عوارض داروهای شیمیایی مانند متروترکسات و سینورا، باعث شد تا به دنبال راهحلهای به ظاهر طبیعی و بدون عارضه باشند. این جستجو، آنها را به سراغ “پیجهای زرد اینستاگرام” و محصولاتی مانند قهوه گانودرما و سیر سیاه کشاند که با وعدههای درمانی معجزهآسا به فروش میرسیدند. متأسفانه، این روشها نه تنها کمکی نکردند و هیچ بهبودی حاصل نشد، بلکه بیماری را بهشدت تشدید کرده و وضعیت را به مراتب بدتر کردند. کل بدن دچار التهاب شدید، قرمزی گسترده، سوزش و خارش غیرقابل تحمل و پوستهریزی وحشتناک شد. شدت سوزش و خارش به حدی بود که حتی حمام رفتن نیز به یک کابوس تبدیل شده بود و هر بار با درد و عذاب فراوان همراه بود. این تجربه، درس تلخی از اعتماد به منابع نامعتبر و روشهای بدون پشتوانه علمی بود.
مراجعه به یک متخصص پوست باتجربه دیگر نیز نتیجهای نداشت، زیرا او نیز با یک نگاه و بدون نمونهبرداری، همان تشخیص پسوریازیس را داد و همان داروهای همیشگی را تجویز کرد که به دلیل تجربیات قبلی و ترس از عوارض، تهیه و مصرف نشدند. در نهایت، مصرف دو قرص پردنیزولون برای کاهش موقت التهابات، فاجعهآفرین بود و بدن را به شدت ملتهب و قرمزتر از قبل کرد. در این مرحله، تمام بدن به جز صورت و ناحیه تناسلی، دچار التهاب شدید، قرمزی، سوزش و پوستهریزی بود و هیچ راه حلی به نظر نمیرسید.

نقطه عطف: رژیم خام گیاهخواری؛ نوری در دل تاریکی
در اوج ناامیدی و در شرایطی که بدن به شدت درگیر بیماری بود، با جستجو در اینترنت با رژیم فستینگ (روزه داری) و خام گیاهخواری آشنا شدند. این ایده، با وجود تردیدهای اولیه، به عنوان آخرین امید مطرح شد. تصمیم به امتحان خام گیاهخواری گرفته شد. در ابتدا، دو هفته این رژیم دنبال شد که بهبود نسبی و امیدبخشی را به همراه داشت، اما با شکستن رژیم، بیماری با همان شدت قبلی بازگشت. این بازگشت، تلنگری بود برای تعهد بیشتر.
با این حال، اراده برای بهبودی قویتر از ناامیدی بود. این بار، به مدت چهار هفته، رژیم خام گیاهخواری بهدقت و با وسواس کامل دنبال شد. نتایج در همان دو سه روز اول مشهود بود و این مشاهده، انگیزهای بینظیر برای ادامه راه شد؛ حملات بیماری متوقف شده بودند و التهابات شروع به فروکش کردن کرده بودند. پس از حدود یک ماه خام گیاهخواری مطلق، برای بازگشت تدریجی به رژیم غذایی عادی و حفظ تعادل، به مدت دو هفته، رژیم به دو وعده خام و یک وعده پختهخواری تغییر یافت. سپس، بهتدریج به رژیم عادی بازگشتند و برای رفع التهابات باقیمانده و اطمینان از عدم بازگشت بیماری، مالجبن افتیمونی مصرف کردند. این ترکیب نه تنها حملات بیماری را به طور کامل متوقف کرد، بلکه التهابات باقیمانده را نیز به تدریج محو نمود. اکنون، به لطف این رژیم و پشتکار، میتوانند مثل یک انسان عادی همه نوع خوراکی، حتی فست فود، شیرینی و تنقلات را بدون بازگشت بیماری مصرف کنند.
جزئیات رژیم خام گیاهخواری چهار هفتهای: تغذیهای برای بازسازی بدن
در طول چهار هفته رژیم خام گیاهخواری جدی (که در شهریور ماه انجام شد و مصادف با فصل تابستان بود)، تنها میوههای فصل و سبزیجات تازه و خام مصرف میشد و از مصرف مالجبن، چای و دمنوش نیز پرهیز شد تا تأثیر رژیم به طور خالص مشاهده شود. در این دوره، کاهش وزن قابل توجهی نیز تجربه شد که نشاندهنده تغییرات متابولیکی بدن بود.
خوراکیهای مصرفی در دوره خام گیاهخواری و نکات مربوط به آنها:
- میوهها: هندوانه (به دلیل آب فراوان و خاصیت سمزدایی)، سیب، موز، خیار، انار، بلال (به صورت خام)، زردآلو، توت فرنگی، توت سیاه و سفید. این میوهها به دلیل ویتامینها، مواد معدنی و آنتیاکسیدانهای فراوان، نقش حیاتی در تقویت سیستم ایمنی و کاهش التهاب داشتند.
- سبزیجات: کاهو (به مقدار بسیار زیاد، به عنوان پایه اصلی سالادها و منبع فیبر)، سیب زمینی خام (به طرز شگفتانگیزی برای رفع گرسنگی و تأمین انرژی مؤثر بود)، هویج (منبع غنی بتاکاروتن و ویتامین A)، قارچ خام.
- سبزی خوردن: تره، ریحون، و سایر سبزیجات تازه که به صورت روزانه و به مقدار زیاد مصرف میشدند.
- نحوه مصرف: خوراکیها عمدتاً به صورت سالاد و گاهی به صورت اسموتی مصرف میشدند تا هضم آنها آسانتر باشد و مواد مغذی به خوبی جذب شوند.
- پرهیزهای اولیه: مصرف گوجه، انگور، پرتقال و خرما به دلیل ترس از تشدید بیماری در آن دوره محدود بود، زیرا برخی از افراد به این میوهها واکنش نشان میدهند. اما اکنون، با بهبودی کامل، همه نوع خوراکی بدون مشکل مصرف میشود.
- مقدار مصرف: هیچ حساب و کتاب دقیقی برای مقدار مصرف وجود نداشت. هدف اصلی، سیر شدن کامل و رفع گرسنگی بود. هر زمان که احساس گرسنگی میشد، بلافاصله خوراکیهای مجاز مصرف میشد. این روش، به بدن اجازه میداد تا نیازهای خود را به طور طبیعی تنظیم کند.
بازگشت به زندگی عادی و درسهای آموخته شده: امید به آیندهای بدون پسوریازیس
خوشبختانه، پس از یک سال درگیری شدید با بیماری، که پیش از آن به صورت جزئی و پراکنده بود، زندگی به حالت عادی و نرمال بازگشته است. اکنون میتوانند انواع خوراکیها، حتی فست فود، شیرینی و تنقلات را بدون بازگشت بیماری مصرف کنند که این خود گواهی بر اثربخشی این رویکرد طبیعی است. نکته قابل توجه این است که هیچ سابقه خانوادگی پسوریازیس در این فرد وجود نداشته است، که این موضوع، اهمیت عوامل محیطی و سبک زندگی را در بروز بیماری پررنگتر میکند.
رابطه استرس و پسوریازیس: یک عامل کلیدی و نادیده گرفته شده
این تجربه به وضوح نشان داد که استرس و اضطراب طولانیمدت و فشارهای عصبی، عامل اصلی و محرک بروز این بیماری در این فرد بوده است. حتی مصرف قرصهای ضد اضطراب نیز تحت نظر پزشک صورت گرفته بود، اما تا زمانی که ریشه استرس مدیریت نشد، بیماری نیز ادامه داشت. این موضوع، اهمیت توجه به سلامت روان در کنار سلامت جسم را در مدیریت بیماریهای خودایمنی برجسته میکند.
اجتناب از داروهای شیمیایی و عوارض کورتون: انتخابی هوشمندانه
خوشبختانه، داروهای شیمیایی و سیستمیک پرعارضه پسوریازیس هرگز مصرف نشدند. پمادهای کورتونی نیز در نهایت قطع شدند، زیرا باعث ایجاد چند لکه استرچ مارک (ترکهای پوستی) شده بودند که از عوارض جانبی شناخته شده کورتونها هستند. این تجربه تأکید میکند که خام گیاهخواری میتواند انسان را از مصرف داروهای شیمیایی بینیاز کند و راهی طبیعی و پایدار برای بهبودی ارائه دهد. همچنین، در طول بیماری، از خوراکیهای تشدیدکننده خاصی (مانند قهوه، سرکه، انگور و پرتقال در آن زمان) پرهیز میشد، هرچند اکنون این محدودیتها وجود ندارد و بدن به حالت تعادل بازگشته است.
منابع اطلاعاتی و حمایتی: نقش جامعه و دانش در مسیر بهبودی
برای شروع خام گیاهخواری، از منابع معتبر و قابل دسترس مانند فیلمهای آموزشی در یوتیوب، کتاب “خام گیاهخواری” اثر اوانسیان، و سایتهای مرتبط اطلاعات ارزشمندی کسب شد. علاوه بر این، حمایت و راهنمایی گروه تلگرامی “استاپ پسوریازیس” و شخص جناب مازیار گرامی، نقش بسیار مهمی در این مسیر داشت و به عنوان یک منبع انگیزشی و اطلاعاتی عمل کرد. این نشان میدهد که در کنار تغییرات رژیم غذایی، حمایت اجتماعی و دسترسی به اطلاعات صحیح نیز میتواند در مسیر بهبودی بسیار کمککننده باشد.
امید است این تجربیات شخصی و موفقیتآمیز، برای سایر بیماران پسوریازیس راهگشا باشد و نوری از امید را در دل آنها روشن کند. به امید سلامتی برای همه و نابودی کامل بیماری خودایمن پسوریازیس.
متن اصلی:
سلام…
بیماری پسوریازیس من تقریبا از سال ۹۷ شروع شد. زمانیکه شوره های ضخیم و چسبنده ای روی سرم دیدم و هر چقدر به دکتر های مختلف مراجعه میکردم انواع و اقسام شامپو های ضد شوره و گران قیمت رو تجویز میکردن و خب هیچ تاثیری هم نداشت.
شوره های روی سرم بسیار آزار دهنده بود و باعث خجالت من میشد. حدود هشت ماهی گذشت و شوره ها به مرور کم شدن و وضعیت سرم بهبود پیدا کرد. بعد از اون بعضی وقتا خشکی هایی روی پوستم ایجاد میشد به خصوص ناحیه گوش ها و پوسته ریزی داشت که با مراجعه به دکتر و زدن پماد رفع میشد و چندان آزار دهنده نبود.
گذشت تا اینکه در سال ۱۴۰۲ در دوران سربازی متوجه لکه های قرمز عجیبی روی گردنم شدم که با زدن پماد بتامتازون محو میشدن. کم کم لکه ها بیشتر میشد ولی قابل کنترل بود و آزار دهنده نبود تا اینکه کمی شدید تر شد و با مراجعه به دکتر و زدن چند آمپول بتامتازون تا حدود دوماه مشکلی نبود اما باز لکه های قرمز ملتهب بیشتر و بیشتر میشد و بیماری بر میگشت.
نمونه برداری هم از لکه ها انجام شد و تشخیص اولیه پیتریازیس روزه ا بود که با شدت یافتن بیماری دکتر قبول نکرد و تشخیص پسوریازیس داد و نتیجه نمونه برداری به طور قطعی مشخص نشد که این بیماری پسوریازیس هست!!
و مسئول آزمایشگاه گفت اگر پسوریازیس شش فاکتور داره مال تو سه تا فاکتورش مشخص هست و نمیشه قطعی گفت پسوریازیس هست.
با گذر زمان لکه ها به صورت قطره ای در تمام بدنم پراکنده شد و سوزش و خارش هم شروع شد.
دکتر که تشخیص پسوریازیس داده بود قرص متروترکسات تجویز کرد. ولی من هیچوقت دارو های شیمیایی مصرف نکردم چون عوارض اونا رو توی اینترنت مطالعه کرده بودم و فقط پماد های بتامتازون و ساختنی کورتون دار جهت استعمال موضعی پوست استفاده میکردم و فقط دوتا آمپول بتامتازون اوایل بیماری زدم.
چون از عوارض دارو های متروکسات و سینورا و… ترس داشتم!!! از پیج های زرد اینستاگرام قهوه های گانودرما و سیر سیاه تهیه کردم و متاسفانه بیماری من رو به شدت تشدید کرد و کل بدنم قرمز شد و پر از التهاب شد با سوزش و خارش و پوسته ریزی شدید طوری که حمام رفتن یه کابوس بود برام از شدت سوزشها!
به یک دکتر پوست متخصص و با سابقه دیگه هم مراجعه کردم و اون چشمی و بدون نمونه برداری تشخیص پسوریازیس داد و داروهای همیشگی رو تجویز کرد که اصلا تهیه نکردم.
و بعد تصمیم گرفتم به پزشک طب سنتی مراجعه کنم. دکتر طب سنتی ایرانی برام مالجبن افتیمونی و کپسول های گیاهی پاکسازی کبد مثل تری لیور و همچنین ترکیب تخم خرفه بارهنگ و تخم بالنگو رو تجویز کرد که با مصرفشون تا حدود زیادی بیماری کنترل شد و اوضاع بدنم بهتر شد اما با این وجود همچنان برون ریزی توی بدنم بود ولی کنترل شد.
به خصوص مالجبن خیلی خوب کنترل کرد! اما با قطع مصرف بیماری با همون شدت برگشت.
و از سر ناچاری برای رفع التهابات دو تا قرص پردنیزولون خوردم که فاجعه به بار آورد و به شدت بدنم ملتهب و قرمز شد.
بدن من به غیر از صورت و ناحیه تناسلی کامل ملتهب و قرمز با سوزش و پوسته ریزی بود. تا اینکه با سرچ کردن با رژیم فستینگ و خام گیاهخواری آشنا شدم.
و تصمیم به انجام خام گیاهخواری کردم دو هفته انجام دادم. اوضاع بدنم بهتر شد ولی باز شکستم و بیماری برگشت و دوباره به مدت چهار هفته رژیم خام گیاهخواری با دقت و وسواس انجام دادم و نتیجه رو دو سه روز اول مشاهده کردم. حملات بیماری متوقف شده بود. بعد از حدود یکماه خام گیاهخواری مطلق، به مدت دو هفته، دو وعده خام گیاهخواری و یک وعده پخته خواری انجام دادم و بعد کم کم به رژیم عادی برگشتم و برای رفع التهابات باقی مونده مالجبن مصرف کردم که هم حملات بیماری متوقف شده بود و هم التهابات با مصرف مالجبن افتیمونی محو میشدن و الان مثل یه انسان عادی همه نوع خوراکی مصرف میکنم حتی فست فود و شیرینی و تنقلات و…
خداروشکر به زندگی عادی و نرمال برگشتم. بیماری من حدود یکسال خیلی شدید بود قبلش خیلی جزیی بود و من سابقه خانوادگی و فامیلی اصلا نداشتم!
اما مدت نسبتاً طولانی درگیر اضطراب و استرس بودم و حتی قرص های ضد اضطراب هم زیر نظر پزشک مصرف میکردم. و خودم علت بروز این بیماری رو در خودم استرس و اضطراب و فشار عصبی میدونم!
و خوشحالم که دارو های پر عارضه شیمیایی و سیستمی رو اصلا مصرف نکردم و پماد های کورتونی هم باعث ایجاد چند لکه استرچ مارک شد. اونا رو هم اواخر کلا قطع کردم. خام گیاهخواری انسان رو از مصرف داروهای شیمیایی بی نیاز میکنه! من در طول بیماری از خوراکی های تشدید کننده هم پرهیز داشتم و هر خوراکی مصرف نمیکردم! برای شروع خام گیاهخواری هم از فیلم های یوتوب…کتاب خام گیاهخواری اوانسیان و سایت های مرتبط اطلاعات بدست آوردم. و گروه تلگرامی استاپ پسوریازیس جناب مازیار گرامی و خود شخص ایشون هم بسیار کمک کننده بودند.
امیدوارم این تجربیات من برای بیماران راهگشا باشه به امید سلامتی برای همه و نابودی بیماری خود ایمن پسوریازیس!
چندتا سوال برام پیش اومد ⁉️
اولیش اینکه توی این چهارهفته ای که با جدیت خام گیاهخواری رو شروع کردی چه خوراکی های رو و به چه مقدار مصرف میکردی مثلاً میوه ها رو با هم میخوردی یا زمان مشخصی میخوردی
برنامه ای که داشتی چطور بود؟
یا اینکه روز چند کیلو سبزیجات میخوردی و …
***: پاسخ ✅
نه توی اون چهار هفته مالجبن نخوردم. همچنین چای و دمنوش هم مصرف نکردم. فقط میوه و سبزیجات.
والا من توی تابستون گرفتم. شهریور ماه کامل. فقط میوه های فصل رو میخوردم. و سالاد و سبزیجات هم کاهو خیلی میخوردم. وزنم خیلی کم کردم.
هندوانه…کاهو…سیب…موز….خیار….انار…بلال…سیب زمینی خام 😂….زردآلو…توت فرنگی…توت سیاه و سفید…هویج عالی بود برای رفع گرسنگی.
قارچ خام.
به صورت سالاد و اسموتی گاهی.
ولی مثلا گوجه و انگور و پرتقال و خرما میترسیدم بدترش کنه اصلا مصرف نکردم ولی الان همه چی میخورم.
سبزی هم تره…ریحون…سبزی خوردن ها.
سوال❓.:
مقدار مصرفشون به چه صورت بود کدوم بیشتر میخوردین؟
***: پاسخ ✅
والا حساب نکردم.
طوری میخوردم که سیر بشم.
هر موقع هم گرسنه میشدم سریع میخوردم.
ولی اینو بگم بعضیا که سابقه خانوادگی دارن ممکنه با خام گیاهخواری هم خوب نشن.
یه آقایی بود اون چهار پنج ماه بود گرفته بود جوابم داده بود روش اما بازم بیماری وجود داشت.
و از خوراکی هایی که میدونید باعث تشدید بیماری میشه پرهیز کنید.
من قهوه…سرکه و انگور و پرتقال واکنش میداد به بدنم.
ولی خب الان راحت میخورم.